به عنوان یک وزنه بردار یا یک پاورلیفتر، معیار وزنه انتخابی در ستهای تمرینی، توانایی جابجا کردن وزنه در دامنه صحیح حرکتی که برای ورزشکار در مسابقات امتیاز خواهد آورد از نقطه الف به نقطه ب می باشد، ورزشکار مربوطه دیگر چه با رعایت ریتم و بیومکانیک صحیح چه اشتباه، خواه با اجرای حرکت پرتابی خواه با رعایت ریتم و اسلوب صحیح بیومکانیک حرکت، سعی در جابجا کردن رکورد و زدن وزنه هایی بس سنگین را دارد.
ولی در رشته های قدرتی شاخه بدنسازی به هدف پرورش اندام یا فیتنس، داستان قدری متفاوت است. شما وزنه ای را بایستی انتخاب کنید که در رنج تکرارهای طراحی شده در برنامه در ستهای تمرینی اصلی ضمن جابجا کردن وزنه یا مقاومت تمرینی از نقطه الف به نقطه ب، کارکرد عضله یا عضلات درگیر در تمرین را کاملا حس کرده و این عضلات را با ریتمی صحیح در طی ست تمرینی به ناتوانی یا فراتر از ناتوانی جهت آزاد سازی حداکثری سیگنال رشد مورد تمرین قرار بدهید.
تصور بفرمایید قصد اجرای حرکت پشت پا هالتر را دارید، حال اگر شما به درستی ایجاد کشش را در حین بخش منفی حرکت در عضلات همسترینگ حس نکنید و از وزنه ای سنگین به نسبت توانتان در این حرکت استفاده کنید، داستان می شود جابجایی وزنه تنها جهت ثبت رکورد، چرا که بدن جهت جابجا کردن این وزنه در طی دامنه حرکت، بیومکانیک اصلی را قربانی کرده و سعی دارد به هر نحوه که شده به تمرین پرداخته و وزنه را جابجا کند، اینجاست که بایستی فاتحه ستون فقرات و مفاصل زانویی را خواند.
پس در درجه اول حرکت را به درستی یاد گرفته(حتی شده مدتی با میله خالی تمرین کنید تا ریتم اجرای حرکت در بدنتان جای گیر شود)، پس از این امر به سراغ تمرین با وزنه ها به مرور با روندی افزایشی در قالب رعایت اصل اضافه بار در عین اجرای حرکت با بیومکانیک حرکتی صحیح و ریتم مناسب اجرای تکرارها، رفته و عضلات مربوطه را به رشد تحریک بفرمایید.
پیروز باشید.