درودها بر شما، به مرور که سابقه تمرینی شما افزایش می یابد، ارتباط ذهنی عضلانی شما نیز رفته رفته تقویت شده و به شما این امکان را می دهد که فرضا در زمان اجرای حرکت زیربغل هالتر خم، بتوانید با تمرکز و شدت بیشتری بر روی عضلات هدف که همان زیربغل باشد به تمرین پرداخته و به صورت ارادی از درگیر شدن عضلات کمکی همانند ساعد، دو سر بازویی، بخش پشتی عضلات سرشانه و ذوزنقه ای کاسته و در هر ست تمرینی بر تعداد فیبر های عضلانی ماهیچه های زیربغل که در تمرین درگیر شده و به ناتوانی و چه بسا فراتر از آن می رسند و در نهایت به رشد تحریک می شوند، بی افزایید.
در این حالت، به نوعی شما بر کیفیت تمرین خود افزوده اید، طبق قوانین فیزیکی، زمانی که شما بر کیفیت می افزایید، می بایستی قدری از کمیت کاسته و یا ساز و کار لازم جهت افزایش همزمان این دو را فراهم آورید، در این حالت، این ساز و کار به نوعی دوپینگ و استفاده از داروهای نیروزا بوده که خارج از بحث ما می باشد.
اگر به صورت طبیعی ورزش می کنید و سعی میکنید که سنتز پروتئین را در بدنتان بالا نگاه دارید تا به زبان دیگر بدن را همواره در یک شرایط آنابولیزان یا همان ساخت توده عضلانی حفظ کنید، باید هدفتان پایین نگاه داشتن هورمون های ایجاد کننده شرایط کاتابولیسم یا به زبان ساده تر تخریب بافت عضلانی باشد و در مقابلش هورمون های آنابولیزان خون خود را به صورت طبیعی افزایش دهید.
زمانی که یک اصطلاحا طبیعی کار دو ست را در یک حرکت تمرینی تا فراتر از ناتوانی پیش می برد، تا حدودی کفه ترازو را به سمت کمیت پیش برده و از وزن کفه کیفیت، می کاهد.
ادامه دارد…
فرخنده باشید.
مهران موسوی پور