وسواس فکری – بخش چهارم

درود بر شما، موردی دیگری که می توان از آن به عنوان وسواس تمرینی نام برد، پایبندی بیش از حد جهت رسیدن به تعداد ست های تمرینی مشخصی، در جلسات تمرینی، می باشد.

تصور بفرمایید که در برنامه تمرینی شما ذکر شده است که فرضا سه حرکت و هر حرکت سه ست، را می بایستی اجرا کنید (البته این مقدار را بنده خیلی خوش بینانه عرض کرده ام، ملت تا ۲۰ الی ۳۰ ست تنها برای یک عضله نزنند باشگاه را ترک نمی کنند!!!)، حالا شما یکی دو حرکت اول را با حداکثر شدت در توانتان اجرا کرده اید، به حرکت سومی که می رسید، یک ست را که اجرا می کنید، احساس می نمایید که دیگر عضلات توان یاری ادامه تمرین را ندارند و به گونه ای به حداکثر پمپاژ خود و تحریک به رشد، رسیده اند، بخش از وجود شما دارد فریاد می زند که ادامه تمرین به صلاح نبوده و تنها باعث کاهش کیفیت تمرینی و آسیب بیش از حد (فراتر از پارگی های میکروسکوپی) به عضلات می شود، آسیبی که شما را بجای پیشرفت، در مسیری به سمت عقب قرار خواهد داد….

از سوی دیگر ذهن سر کش نیز عادت کرده است که حتما بایستی تعداد ست های ذکر شده را تمام و کمال اجرا نمایید تا بتوانید پیشرفت مورد نظرتان را کسب کنید، این ذهن کاری هم به ندای بدنتان ندارد، به شما می گوید که تنبلی را کنار بگذار و مابقی تمرین را هم با شدت پیش ببر. اگر شما نتوانید به درستی مرز میان تنبلی و تحریک کافی عضلات به رشد را، درک نموده و تشخصی دهید، بایستی خدمتتان عرض کنم که واقعا با مشکل بزرگی رو در رو هستید.

اغلب عزیزان مدتی را با حداکثر شدت و تعداد ست هایی بالا، به تمرین می پردازند، تصور ایشان هم بر این اصل استوار است که دارای ژنتیکی بسیار عالی بوده و بدن ایشان نیازمند حجم بالایی از حرکات و تمرین، می باشد. بدن ایشان تا مدتی با این فشار بیش از حد کنار آمده و وضعیت را تحمل می کند، ولی پس از مدتی کوتاه، ورق بر می گردد، بدن دیگر مانند قبل در حین تمرین دم نمی کند، روحیه مانند سابق نیست، عضلات ظاهری پژمرده را به خود می گیرند….این یعنی تمرین زدگی.

این بدن برای مدتی با شما به زبان خوش سخن گفته بود، به شما نشانه هایی را ارائه کرده بود که نیازمند تمرینی با کیفیت حداکثر و کمیتی حداقلی است، نیاز به استراحتی کافی و تغذیه ای صحیح دارد، ولی کو گوش شنوا، بدن هم که وضعیت را این چنین می بیند، دیگر به زبان خوش سخن نمی گوید، بلکه شما را آنچنان از این خواب بیدار می کند که تا عمر دارید فراموش نکنید….

حالا در این نقطه به احتمال زیاد، واقعه ای دیگر نیز رخ می دهد، آن هم چیزی نیست جز اینکه افراد دانشمندیییی!!!! به شما پیشنهاد می کنند از ایشان انواع و اقسام دارو ها و مکمل را تهیه کرده و مصرف نمایید تا دوایی باشد بر این زخم….این هم برای خود قصه ای دارد که در روزهای آینده به آن خواهم پرداخت.

ادامه دارد…
پیروز باشید.
سید مهران موسوی پور

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *